دیکشنری
hardest hit region
english
1
general
::
منطقه ای که بیشترین آسیب را دیده
transnet.ir
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HARD WORKING
HARDBACK
HARDCOVER
HARDCOVER W JACKET
HARDEN
HARDEN OFF
HARDEN ONE'S HEART
HARDEN TO
HARDEN UP
HARDENABILITY
HARDENED
HARDENED PALM KERNEL OIL
HARDENER
HARDENING
HARDER THAN THE BACK OF GOD'S HEAD
HARDEST HIT REGION
HARDHEARTED
HARDIHOOD
HARDILY
HARDIMENT
HARDINESS
HARDLY
HARDLY DRY BEHIND THE EARS
HARDLY EARNED MONEY
HARDLY EVER
HARDLY EXCHANGE MORE THAN WORDS WITH
HARDLY HAVE TIME TO BREATHE
HARDLY HAVE TIME TO THINK
HARDNESS
HARDNESS TEST
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید